امام خمینی
12 خرداد 1395 توسط نجوای حوزه
کارگر را به حساب نیاورند، با اسمهای مختلف مشغول بشوند به اینکه نگذارند این انقلاب به ثمر برسد؛ یعنی، این ثمر آخری که اسلام میخواهد و پیغمبر اسلام میخواسته است. اینها چون از اسلام لطمه دیدهاند و اربابهای اینها از اسلام سیلی خوردهاند، با اسلام اگر سابق کم مخالف بودند، حالا دیگر صددرصد مخالفند.
ایجاد اغتشاش و آشوب توسط گروهکهای وابسته
این گروههای مختلفی که مثل قارچ از زمین جوشیدند و آمدند و از اطراف کشورهای دیگری که متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند، حالا آمدند به ایران و میخواهند نگذارند این انقلاب تحقق پیدا بکند.
این یک خطری است از برای انقلاب ما. نه به آن معنا که اینها عُرضۀ این را داشته باشند که یک کار مثبتی بکنند و این انقلاب را برگردانند، لکن به آن معنا که ایجاد زحمت بکنند. شما ملاحظه کردید که در کردستان ایجاد زحمت کردند، نه اینکه توانستند غلبه بکنند، لکن مدتها ایجاد زحمت کردند. در تهران ایجاد زحمت کردند. نمیتوانند کاری بکنند، لکن غائله میتوانند درست بکنند. در هر موقعی که یک اساسی میخواهد روی کار بیاید، این جمعیتهای مختلفی که الآن در ایران هستند، در همان موقع، یک غائلهای درست میکنند.
از اولی که جمهوری اسلامی را بنا بود که شماها و ملت ما رأی به آن بدهند، آن وقت یک غائلههایی در اطراف درست کردند. این قدم که برداشته شد، در هر مرحلهای که شما یک قدم پیش رفتید، آنها هم در همان جا باز غائله درست کردند. در همان وقتی که مجلس شورای اسلامی تأسیس شد و مشغول به کار شدند، باز غائله درست کردند. غائله درست میکنند، خودشان غائله درست میکنند و فریاد میزنند. خودشان دیگران را کتک میزنند، باز خودشان فریاد میکنند. این یک جهتی است که در اینها هست؛ یعنی، روی این ترتیب، اینها عمل میکنند که نگذارند شما کار بکنید، نگذارند خرمنهای کشاورزها درست جمع بشود و در عین حال، فریاد بزنند که ما برای ملت داریم فداکاری
میکنیم.
مخالفت گروهکهای وابسته با اصلاح امور فرهنگی
اینهایی که در کنار جمهوری اسلامی هستند و میخواهند به اسم جمهوری اسلامی، به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت کار بکنند، اینها را ببینید چه میکنند. ممکن است من هی بگویم «اسلام» و هی بگویم «فدایی اسلام» و «فدایی خلق» و هی بگویم «مجاهد اسلام» و «مجاهد خلق»، این حرفها را بزنم، لکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید، ببینید که از اول، من مخالفت کردهام. در هرجا تفنگ کشیدهام و مخالفت کردهام؛ هرجا بنا بود که یک اصلاحی بشود، شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم. میخواستند که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود ـ و جزء مهمّات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ـ همچو که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در خارج دنبال اینند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود؛ انقلاب فرهنگی بشود. اینها میخواهند که فرهنگ، همان فرهنگ باشد که از تویش امثال این اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند، از تویش اینها درآیند و همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند، چنانکه دادند همان وکلایی که در سابق بودند و همان وزرایی که در سابق بودند و همان سردمدارهای سابق؛ همان تحصیلکردهها و روشنفکرهای دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبتهایی که به این ملت وارد شد، به دست همین اشخاصی[بود]که با اسم «ملت» و با اسم «مجاهدت» و با اسم «فدایی» و با اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتید به جیب دیگران کردند و یک قدریاش[را]هم خوردند دار و دستۀ شاه مخلوع. همین جمعیتها بودند که الآن برخلاف این نهضت دارند فعالیت میکنند.
هر روزی که بخواهد این نهضت یک قدم بردارد، مجلس شورا میخواهد مفتوح بشود، میبینیم که یک بساطی در امجدیه پیش میآید؛ یک غائله درست میشود و معالأسف، جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند میکنند؛ این اشخاص چه دارند
میکنند و بعضی از اشخاصی که با من هم مربوط هستند، اینها هم ملتفت نیستند که مسائل عمقش چی هست. خیال میکنند که مسئلۀ چماقدار است و تظاهر کننده، مسئله این است؟ نه، مسئله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مسئله عمق دارد. مسئله امریکاست. مسئله این است که باید امریکا بیاید اینجا و مقدّرات کشور ما را به دست بگیرد. نه مسئله، مسئله این است که یکی میخواهد تظاهر کند، یکی میخواهد ضد تظاهر. اینها مسئله نیست، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند این مملکت به حال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت میکند، حرکت بکند.
ایجاد بحران با تحریک کارگران و کشاورزان
شما آقایان کارگر، که عضو مؤثر این کشور هستید، برای اینکه دست دیگران را از آن کوتاه بکنید، دیدید که در این یک سال و چند ماه آمدند هی در بین شماها هی یا نطق کردند یا وسوسه کردند، یا یک دستهای را وادار کردند به اعتصاب و امثال ذلک، به اسم اینکه ما طرفدار شما هستیم. اگر کارگر در یک کشوری کار نکند و اعتصاب کند، این کشور به هلاکت میرسد. اینها که با اسم اینکه ما با شما موافقیم و مثلاً،[میگویند]شما چه جور و آنها چه جور، نمیخواهند برای شما دلسوزی ـ به حسب ـ واقع داشته باشند. با اسم دلسوزی میآیند و فلج میکنند کارخانههای مملکت را و با اسم دلسوزی میروند و فلج میکنند کشاورزی را. همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع میکنند، آتش میزنند. الآن هم باز دارند آتش میزنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحیح نشود، همهاش را آتش میزنند.
ما دشمن نهضت و انقلاب را از این میفهمیم که آنهایی که با این انقلاب راه دارند میروند، با این ملت راه دارند میروند، با این کشاورز و کارگر دارند راه میروند و میخواهند کشور را از قیدوبند خارجیها آزاد کنند. آزاد کردن هم به کار کردن است و کشاورزی کردن است و کار در کارخانهها کردن است و کار در سایر جاها کردن. کشور ما
اگر بخواهد آزاد باشد، اگر بخواهد مستقل باشد، وابسته به خارج نباشد، باید خودش کار کند. آنهایی که میآیند در بین شماها و مانع از کارتان میشوند یا یک دستهای درست میکنند مانع از کارتان میشود یا اینکه پولها را از خارج به ایشان میدهند که بیایند بدهند به بعضی از این کارگرهای غافل تا اعتصاب بکنند و آنهایی که در کشاورزی میروند ایجاد زحمت میکنند یا آنهایی که میافتند در کشور، سر تا ته کشور و شلوغ میکنند کشور را به اسم اینکه مثلاً، این آدم خانه دارد، این آدم مِلک دارد، بدون یک میزان شرعی الهی میریزند و خانهاش را غارت میکنند و خانهاش را از او میگیرند، اینها ریشۀ همان رژیم سابق است و ما غافل هستیم از آن. آنها نمیتوانند به این زودی دست از ما بردارند. آنها منافعشان، منافع عظیمشان، چه منافع مادیشان و چه منافع[غیر مادیشان، به دلیل]اینکه کشور ما در یک حالی است و در یک جایی هست که همه محتاج به آن هستند. کشور ما آن است که پل پیروزی شد برای اشرار، برای اجانب. اینها به این زودی دست از ما برنمیدارند.
آشوبگری عوامل وابسته با شعارهای فریبنده
ما نباید غافل بشویم حالایی که آزاد شدیم خودمان هم کمک کنیم برای شلوغ کردن، برای اعتصاب کردن، برای مخالفت کردنها. ما باید متوجه باشیم به اینکه یک مملکتی که انقلاب در آن پیدا میشود، دنبال انقلاب خیلی آشفتگیها هست. شما آقایان متوجه هستید که لااقل، در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال که همهاش را من یادم است و کمی از شماست که تمامش را یادتان باشد و این کارهای اخیر شاه مخلوع را هم شماها یادتان است که با اسم تمدن بزرگ، با اسم اینکه من میخواهم این مملکت را در دو سال، سه سال دیگر، مثل ژاپن، بلکه مثل امریکا کنم، با این اسم، تمام حیثیت این مملکت را از دست داد و تقدیم آنهایی که باید بخورند، کرد.
البته آنکه میخواهد خرابکاری کند، نمیآید اعلام کند که من خرابکارم. او میآید اعلام میکند که من دوست شما هستم. ما فدایی شما هستیم و این آخوندها ارتجاعی
هستند و اینها حرفهای بیخودی میزنند و اینها طرفدار ـ مثلاً ـ سرمایهداری هستند. اگر یک کسی واقع مطلب را بیاید به ایشان بگوید که کارش پیش نمیرود. اینها باید بگویند که آخوندها مرتجعند و آخوندها چهاند و ماییم که برای شما میخواهیم خدمت کنیم. همان حالی که دارند میگویند: ماییم که میخواهیم که خدمت کنیم. کردستان را درست میکنند. یکوقت میبینید که از همۀ اطراف، این گروهها، همۀ این گروههایی که این مفسدهها و این میتینگها را درست میکنند، جمع میشوند در کردستان و آنجا فساد میکنند. همچو که کردستان یک قدری رو به آرامش میشود و میبینند آنجا نمیتوانند، از آنجا جمع میشوند و میروند به بلوچستان، آنجا را خراب میکنند. اگر بلوچستان هم درست بشود، میآیند مرکز. مرکز، بهتر مرکز فعالیت است؛ برای اینکه یک جای بزرگی است. در مرکز میآیند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم کذا و کذا غائله ایجاد میکنند که نگذارند این مملکت یک آرامشی پیدا کند.
قانونی شدن امور در کوتاهترین مدت
این یک سالی که، یک سال و چند ماهی که انقلاب اسلامی شما با دست توانای شما ملت اسلام به پیش رفت و تمام چیزهایی که مربوط به دستگاه دولتی و جریان امور مملکتی است درست کردید، از جمهوری اسلامیاش تا مجلس شورایش، چندین دفعه رفتید به صندوقها و رأی دادید و آزاد، آزاد رأی دادید، این یک تیری است در چشم این اشخاصی که اسلام را نمیخواهند ببینند، اینها میدانند که اگر این نهضت اسلامی نبود، نمیشد به این زودی این کارها انجام بگیرد. این کارها را قدرت اسلام است که پیش میبرد.
شما میبینید که بیشتر از بیست سال است که در عراق، که نزدیک ماست ـ به اصطلاح خودشان ـ انقلاب کردند و حالا امسال برای تقلید از ایران، برای اینکه بگویند ما هم بله، آدمی هستیم، امسال شروع کردند به انتخابات. آن هم بلااشکال، بدانید که آن انتخابات بدتر از انتخابات زمان شاه است. نه این است که مردم میروند آنجا رأی میدهند؛ همان
طوری که زمان شاه مخلوع یک دستهای را راه میانداختند یک جایی و فشار میآوردند یا با زور یا با تطمیع میبردند پای صندوقها برای خودشان رأی درست میکردند آنها بدتر از اینهایند. اینها میبینند که در ایران، در ظرف یک سال و چند ماه، تمام اصولی که باید در یک کشوری برای جریان امور باشد، تحقق پیدا کرد و خودشان بعد از بیست و چند سال نتوانستند یکی از این کارها را بکنند، حتی با سرنیزه و با زحمت و با کتک زدن، با حبس و با کشتار.
اسلامیت انقلاب هدف اصلی حمله دشمن
اینها نمیتوانند ببینند این انقلاب اسلامی شما را. وقتی تحلیل میکنند که خوب، چه شد، آدمِ اینجا با آدمِ جاهای دیگر که هر دو آدمند، همه جا هم یکی دعوی رهبری میکند و میگوید من رهبر، همه جا هم یک حزبی پیدا میشود و میگوید من حزب، لکن ایران چه چیز بود که به این سرعت، به این سرعت معجزهآسا پیشبرد کرد؟ وقتی تحلیل میکنند، همه چیزها را میبینند که مکتب بود که این کار را کرد. این مکتب اسلام است که این کار را[کرد.]مردم برای خدا این کار را کردند. وقتی خدا آمد در بین مردم؛ یعنی، مردم شدند دست خدا، وقتی برای خدا کار کردند و مشتها گره شد برای خدا و الآن هم همین طور انشاءاللّه، هست و تا آخر باشد، خوب، آن[را]که باید هدف قرار بدهند، باید اسلام باشد و آنهایی که به اسلام نزدیکترند، آنهایی که احکام اسلام را میخواهند برای مردم بگویند، آنها را باید هدف قرار بدهند تا کم کم این محتوایی که انقلاب دارد، از آن بگیرند. وقتی محتوا از آن گرفتند و یک ظاهری بیمحتوا شد، ضربۀ آخر را بزنند. ضربۀ آخر اینکه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول، با یک صورت دیگری. البته با برگشت ـ مثلاً ـ شاه و اینها نیست؛ این مطرح نیست پیش آنها. مطرح این است که اسلام نباشد، هر چه میخواهد باشد.
الآن هم همین قشرهای بعض از این روشنفکرها میگویند این مجلس، ملّی باشد، مجلس شورای ملّی؛ چون اسمش توی قانون، «ملّی» بوده. از اسلام میترسند. مجلس
اسلامی نباشد، شورای اسلامی نباشد. اینها نه اینکه ملّیاش را میخواهند، اسلامیاش را میخواهند نباشد، در صورتی که در قانون همچو مادهای ندارد که «مجلس شورای ملّی»، همچو چیزی هیچ در قانون نیست. بله، گفتهاند ازباب اینکه اسم باید ببرند یک چیزی را، «مجلس شورای ملّی» گفتهاند. اما نه اینکه قرار دادند که اسم این «مجلس شورای ملّی»[باشد.]در ضمن مَثَل، اینکه بگویند ـ مثلاً ـ در مجلس شورا بگویند که در «کاخ سنا» چطور شده، این معنایش این نیست که الآن قانون اسلامی ما «کاخ سنا» خواسته درست کند. این اسمی بوده آن وقت گفتند، حالا باید مجلس شورای اسلامی باشد. اینها حتی از اسم «اسلام» هم میترسند؛ هی نق میزنند که نه، ملّی، ملّی.
اینها نه این است که مِن باب اتفاق، این جور شده است،[بلکه]هر وقت شما خواستید یک مطلبی را درست کنید، یک اجتماعی درست کردند و به هم ریختند همه چیز را. اذهان را از یک جایی بردهاند به یک جای دیگری. اینها میخواهند اذهان ملت را از این مسیری که خودش دارد، برگردانند به یک مسیر دیگری، به یک راه دیگری. هر جا، هر راهی میخواهد باشد. یک غائله یک جایی درست میکنند که مردم متوجه بشوند، ولو حالا یک ماه متوجه بشوند. یک غائلهای درست میکنند که ولو یک ماه مردم متوجه به آن غائله بشوند، لعَلّ بشود در این یک ماه، یک کاری کرد.
صفحات: 1· 2