نجوای حوزه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • تماس  

برکرانه نهج البلاغه

حمد باد خداوندى را كه سخنوران در ثنايش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهايش عاجز آيند و كوشندگان هر لكه داره كوشند، حق نعمتش را آنسان كه شايسته اوست ، ادا كردن نتوانند. خداوندى ، كه انديشه هاى دور پرواز او را درك نكنند و زيركان تيزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند. خداوندى كه فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهايتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان يافت ، كه در زمان نگنجد و مدت نپذيرد. آفريدگان را به قدرت خويش ‍ بيافريد و بادهاى باران زاى را بپراكند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره هاى كوهساران ، زمينش را از لرزش بازداشت

.


اساس دين ، شناخت خداوند است و كمال شناخت او، تصديق به وجود اوست و كمال تصديق به وجود او، يكتا و يگانه دانستن اوست و كمال اعتقاد به يكتايى و يگانگى او، پرستش اوست . دور از هر شايبه و آميزه اى و، پرستش او زمانى از هر شايبه و آميزه اى پاك باشد كه از ذات او، نفى هر صفت شود زيرا هر صفتى گواه بر اين است كه غير از موصوف خود است و هر موصوفى ، گواه بر اين است كه غير از صفت خود است .
هركس خداوند سبحان را به صفتى زايد بر ذات وصف كند، او را به لكه داريزى مقرون ساخته و هر كه او را به لكه داريزى مقرون دارد، دو لكه داريزش پنداشته و هر كه دو لكه داريزش پندارد، لكه دارنان است كه به اجزايش تقسيم كرده و هر كه به اجزايش تقسيم كند، او را ندانسته و نشناخته است . و هر كه او را ندانسته به سوى اشارت كند و آنكه به سوى او اشارت كند محدودش پنداشته و هر كه محدودش پندارد، او را بر شمرده است و هر كه گويد كه خدا در لكه داريست ، خدا را درون چيزى قرار داده و هر كه گويد كه خدا بر روى چيزى جاى دارد، ديگر جايها را از وجود او تهى كرده است .
خداوند همواره بوده است و از عيب حدوث ، منزه است . موجود است ، نه آنسان كه از عدم به وجود آمده باشد؛ با هر چيزى هست ، ولى نه به گونه اى كه همنشين و نزديك او باشد؛ غير از هر چيزى است ، ولى نه بدان سان كه از او دور باشد. كننده كارهاست ولى نه با حركات و ابزارها. به آفريدگان خود بينا بود، حتى آن زمان ، كه هنوز جامه هستى بر تن نداشتند. تنها و يكتاست زيرا هرگز او را يار و همدمى نبوده كه فقدانش ‍ موجب تشويش گردد. موجودات را چنانكه بايد بيافريد و آفرينش را چنانكه بايد آغاز نهاد. بى آنكه نيازش به انديشه اى باشد يا به تجربه اى كه از آن سود برده باشد يا به حركتى كه در او پديد آمده باشد و نه دل مشغولى كه موجب تشويش شود. آفرينش هر چيزى را در زمان معينش ‍ به انجام رسانيد و ميان طبايع گوناگون ، سازش پديد آورد و هر چيزى را غريزه و سرشتى خاص عطا كرد. و هر غريزه و سرشتى را خاص كسى قرار داد، پيش از آنكه بر او جامه آفرينش پوشد، به آن آگاه بود و بر آغاز و انجام آن احاطه داشت و نفس هر سرشت و پيچ و خم هر كارى را مى دانست .
آنگاه ، خداوند سبحان فضاهاى شكافته را پديد آورد و به هر سوى راهى گشود و هواى فرازين را بيافريد و در آن آبى متلاطم و متراكم با موجهاى دمان جارى ساخت و آن را بر پشت بادى سخت وزنده توفان زاى نهاد. و فرمان داد، كه بار خويش بر پشت استوار دارد و نگذارد كه فرو ريزد، و در همان جاى كه مقرر داشته بماند. هوا در زير آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جريان يافت . (و تا آن آب در تموج آيد)، باد ديگرى بيافريد و اين باد، سترون بود كه تنها كارش ، جنبانيدن آب بود. آن باد همواره در وزيدن بود وزيدنى تند، از جايگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد كه بر آن آب موّاج ، وزيدن گيرد و امواج آن دريا برانگيزد و آنسان كه مشك را مى جنبانند، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه اى بر آن مى وزيد، كه در جايى تهى از هر مانع بوزد. باد آب را پيوسته زير و رو كرد و همه اجزاى آن در حركت آورد تا كف بر سر برآورد، آنسان كه از شير، كره حاصل شود. آنگاه خداى تعالى آن كفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بيافريد. در زير آسمانها موجى پديد آورد تا آنها را از فرو ريختن باز دارد. و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى هيچ ستونى كه بر پايشان نگه دارد يا ميخى كه اجزايشان به هم پيوسته گرداند. سپس به ستارگان بياراست و اختران تابناك پديد آورد و چراغهاى تابناك مهر و ماه را بر افروخت ، هر يك در فلكى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرك .
سپس ، ميان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه گون فرشتگان پر نمود.
برخى از آن فرشتگان ، پيوسته در سجودند، بى آنكه ركوعى كرده باشند، برخى همواره در ركوعند و هرگز قد نمى افرازند. صف در صف ، در جاى خود قرار گرفته اند و هيچ يك را ياراى آن نيست كه از جاى خود به ديگر جاى رود. خدا را مى ستايند و از ستودن ملول نمى گردند.
هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهايشان سستى نگيرد و غفلت فراموشى بر آنان چيره نگردد. گروهى از فرشتگان امينان وحى خداوندى هستند و سخن او را به رسولانش مى رسانند و آنچه مقدر كرده و مقرر داشته ، به زمين مى آورند و باز مى گردند. گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اويند.
شمارى از ايشان پايهايشان بر روى زمين فرودين است و گردنهايشان به آسمان فرازين كشيده شده و اعضاى پيكرشان از اقطار زمين بيرون رفته و دوشهايشان آنچنان نيرومند است كه توان آن دارند كه پايه هاى عرش ‍ را بر دوش كشند. از هيبت عظمت خداوندى ياراى آن ندارند كه چشم فرا كنند، بلكه ، همواره ، سر فرو هشته دارند و بالها گرد كرده و خود را در آنها پيچيده اند. ميان ايشان و ديگران ، حجابهاى عزّت و عظمت فرو افتاده و پرده هاى قدرت كشيده شده است . هرگز پروردگارشان را در عالم خيال و توهم تصوير نمى كنند و به صفات مخلوقات متصفش ‍ نمى سازند و در مكانها محدودش نمى دانند و براى او همتايى نمى شناسند و به او اشارت نمى نمايند.
هم از اين خطبه در صفت آفرينش آدم عليه السلام :
آنگاه خداى سبحان ، از زمين درشتناك و از زمين هموار و نرم و از آنجا كه زمين شيرين بود و از آنجا كه شوره زار بود، خاكى بر گرفت و به آب بشست تا يكدست و خالص گرديد. پس نمناكش ساخت تا چسبنده شد و از آن پيكرى ساخت داراى اندامها و اعضا و مفاصل . و خشكش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالينه . و تا مدتى معين و زمانى مشخص ‍ سختش گردانيد. آنگاه از روح خود در آن بدميد. آن پيكر گلين كه جان يافته بود، از جاى برخاست كه انسانى شده بود با ذهنى كه در كارها به جولانش درآورد و با انديشه اى كه به آن در كارها تصرف كند و عضوهايى كه چون ابزارهايى به كارشان گيرد و نيروى شناختى كه ميان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بويها و رنگها و چيزها را دريابد. معجونى سرشته از رنگهاى گونه گون .
برخى همانند يكديگر و برخى مخالف و ضد يكديگر. چون گرمى و سردى ، ترى و خشكى (و اندوه و شادمانى ). خداى سبحان از فرشتگان امانتى را كه به آنها سپرده بود، طلب داشت و عهد و وصيتى را كه با آنها نهاده بود، خواستار شد كه به سجود در برابر او اعتراف كنند و تا اكرامش ‍ كنند در برابرش خاشع گردند.
پس ، خداى سبحان گفت كه در برابر آدم سجده كنيد. همه سجده كردند مگر ابليس كه از سجده كردن سر بر تافت . گرفتار تكبر و غرور شده بود و شقاوت بر او چيره شده بود. بر خود بباليد كه خود از آتش آفريده شده بود و آدم را كه از مشتى گل سفالين آفريده شده بود، خوار و حقير شمرد. خداوند ابليس را مهلت ارزانى داشت تا به خشم خود كيفرش دهد و تا آزمايش و بلاى او به غايت رساند و آن وعده كه به او داده بود، به سر برد. پس او را گفت كه تو تا روز رستاخيز از مهلت داده شدگانى .
آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد؛ سرايى كه زندگى در آن خوش و آرام بود و جايگاهى همه ايمنى . و از ابليس و دشمنى اش ‍ برحذر داشت . ولى دشمن كه آدم را در آن سراى خوش و امن ، همنشين نيكان ديد، بر او رشك برد. آدم يقين خويش بداد و شك بستد و اراده استوارش به سستى گراييد و شادمانى از دل او رخت بر بست و وحشت جاى آن بگرفت و آن گردن فرازى و غرور به پشيمانى و حسرت بدل شد. ولى خداوند در توبه به روى او بگشاد و كلمه رحمت خويش به او بياموخت و وعده داد كه بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند. ليكن نخست او را به اين جهان بلا و محنت و جايگاه زادن و پروردن فرو فرستاد.
خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم ، پيامبرانى برگزيد و از آنان پيمان گرفت كه هر چه را كه به آنها وحى مى شود، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند، به هنگامى كه بيشتر مردم ، پيمانى را كه با خدا بسته بودند، شكسته بودند و حق پرستش او ادا نكرده بودند و براى او در عبادت شريكانى قرار داده بودند و شيطانها از شناخت خداوند، منحرفشان كرده بودند و پيوندشان را از پرستش خداوندى بريده بودند. پس پيامبران را به ميانشان بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده ، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد برده اند، فرا ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگيزند. و نشانه هاى قدرتش را كه بر سقف بلند آسمان آشكار است به آنها بنمايانند و هم آنچه را كه بر روى زمين است و آنچه را كه سبب حياتشان يا موجب مرگشان مى شود به آنان بشناسانند و از سختيها و مرارتهايى كه پيرشان مى كند يا حوادثى كه بر سرشان مى تازد، آگاهشان سازند. خداوند بندگان خود را از رسالت پيامبران ، بى نصيب نساخت بلكه همواره بر آنان ، كتاب فرو فرستاد و برهان و دليل راستى و درستى آيين خويش را بر ايشان آشكار ساخت و راه راست و روشن را خود در پيش پايشان بگشود. پيامبران را اندك بودن ياران ، در كار سست نكرد و فراوانى تكذيب كنندگان و دروغ انگاران ، از عزم جزم خود باز نداشت . براى برخى كه پيشين بودند، نام پيامبرانى را كه زان سپس ‍ خواهند آمد، گفته بود و برخى را كه پسين بودند، به پيامبران پيشين شناسانده بود.
قرنها بدين منوال گذشت و روزگاران سپرى شد. پدران به ديار نيستى رفتند و فرزندان جاى ايشان بگرفتند و خداوند سبحان ، محمد رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) را فرستاد تا وعده خود برآورد و دور نبوّت به پايان برد. در حالى كه از پيامبران برايش پيمان گرفته شده بود. نشانه هاى پيامبرى اش آشكار شد و روز ولادتش با كرامتى عظيم همراه بود. در اين هنگام مردم روى زمين به كيش و آيين پراكنده بودند و هر كس را باور و عقيدت و آيين و رسمى ديگر بود: پاره اى خدا را به آفريدگانش تشبيه مى كردند. پاره اى او را به نامهايى منحرف مى خواندند و جماعتى مى گفتند كه اين جهان هستى ، آفريده ديگرى است . خداوند به رسالت محمد (صلى اللّه عليه و آله ) آنان را از گمراهى برهانيد و ننگ جهالت از آنان بزدود.
خداوند سبحان ، مرتبت قرب و لقاى خود را به محمد (صلى اللّه عليه و آله ) عطا كرد و براى او آن را پسنديد كه در نزد خود داشت . پس عزيزش ‍ داشت و از اين جهان فرودين كه قرين بلا و محنت است ، روى گردانش ‍ نمود و كريمانه جانش بگرفت . درود خدا بر او و خاندانش باد .
محمد (صلى اللّه عليه و آله ) نيز در ميان امّت خود چيزهايى به وديعت نهاد كه ديگر پيامبران در ميان امّت خود به وديعت نهاده بودند زيرا هيچ پيامبرى امّت خويش را بعد از خود سرگردان رها نكرده است ، بى آنكه راهى روشن پيش پايشان گشوده باشد يا نشانه اى صريح و آشكار براى هدايتشان قرار داده باشد. محمد (صلى اللّه عليه و آله ) نيز كتابى را كه از سوى پروردگارتان بر او نازل شده بود، در ميان شما نهاد؛ كتابى كه احكام حلال و حرامش در آن بيان شده بود و واجب و مستحب و ناسخ و منسوخش روشن شده بود. معلوم داشته كه چه كارهايى مباح است و چه كارهايى واجب يا حرام . خاص و عام چيست و در آن اندرزها و مثالهاست . مطلق و مقيد و محكم و متشابه آن را آشكار ساخته . هر مجملى را تفسير كرده و گره هر مشكلى را گشوده است . و نيز چيزهايى است كه براى دانستنش پيمان گرفته شده و چيزهايى است كه به نادانستنش رخصت داده شده . احكامى است كه در كتاب خدا به وجوب آن حكم شده و در سنت ، آن حكم نسخ گشته و احكامى است كه در سنت ، به وجوب آن تاكيد شده ولى در كتاب به تركش رخصت داده شده و نيز اعمالى است كه چون زمانش فراز آيد، واجب و چون زمانش ‍ سپرى گردد، وجوبش زايل شود. و در باب امورى كه ارتكاب آن گناه كبيره است و خدا به كيفر آن ، وعيد آتش دوزخ داده و امورى كه ارتكاب آن گناه صغيره است و مستوجب غفران و آمرزش اوست و امورى كه اندك آن هم پذيرفته آيد و هر كس مخير است كه بيش از آن هم به جاى آورد.
و از اين خطبه در ذكر حج :
خداوند، حج خانه خود را بر شما واجب گردانيد و خانه خود را قبله گاه مردم ساخت . مردم با شوق تمام ، آنسان كه ستوران به آبشخور روى نهند و كبوتران به آشيانه پناه برند، بدان درآيند. خداى سبحان حج را مقرر فرمود تا مردم در برابر عظمت او فروتنى نشان دهند و به عزت و جبروت او اعتراف كنند. و از ميان بندگان خود كسانى را برگزيد تا صلاى دعوت او شنيدند و اجابت كردند و سخن حق تصديق نمودند و در آنجا پاى نهادند كه پيامبرانش نهاده بودند و به آن فرشتگان همانند شدند كه گرد عرشش طواف مى كنند و در اين سودا كه سرمايه شان عبادت اوست ، سود فراوان حاصل كردند و تا به ميعاد آمرزش او دست يابند بر يكديگر پيشى جستند. خداوند، سبحانه و تعالى ، حج را نشانه و علامت اسلام قرار داد و كعبه را پناهگاه پناهندگان و حج را فريضتى واجب ساخت و حقش را واجب گردانيد و حج را بر شما مقرر فرمود و گفت : ((براى خدا حج آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن داشته باشند، واجب است و هر كه راه كفر پيش گيرد بداند كه خدا از جهانيان بى نياز است )).(1)

 

شهادت امام جوادعلیه السلام رابه ساحت مقدس امام زمان ارواحناه فداه تسلیت عرض می کنیم

15 شهریور 1395 توسط نجوای حوزه

 قالَ عليه السلام : كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ، وَكَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إ لى غَيْرِاللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إ لَيْهِ.(4)

فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست .
چطور نجات مى يابد كسى كه خداوند طالبش مى باشد.هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى كند.

 

•••••••••••••••••••••••••

 نظر دهید »

نشریه شماره 1

23 خرداد 1395 توسط نجوای حوزه

oتوصیه ای به زوج های جوان :

همسرداری امام علی و حضرت زهرا

۱ـآرامش بخشی حضرت زهرا عالی ترین نمونه و الگوی زن مسلمانی است که یاور خوبی از هر جهت برای شوهر بود و می کوشید در شئون گوناگون زندگی خشنودی همسرش را به دست آورد و از هر گونه کاری که موجب ناراحتی شوهر گردد پرهیز نماید همان طور که امیر المومنین چنین بودند. هر دو همواره سبب آرامش خاطر هم بودند بطوری که امیر مومنان براین امر اشاره کرده و می فرماید :سوگند به خدا من زهرا را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد خشمگین نکردم در هیچ کاری موجب نا خشنودی او نشدم او نیز مرا خشمگین نکرد وهیچ گاه موجب ناخشنودی من نشد . هدف از ازدواج آرامش یافتن زوجین است. بدین منظورهمسران باید خود را به حدی از معرفت و شعور برسانند که حتی نگاه کردن به آنها موجب آرامش گردد. وجود حضرت زهرا به اندازه ایبرایعلی مایه ی آرامش و خشنودی بود که در سخنی می فرماید :ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان من به چهره زهرا نگاه می کردم همین نگاه هر گونه غم و اندوه را از من برطرف می نمود

. ۲-احترام به شوهر احترام حضرت زهرا به شوهر خود در حدی بود که وقتی ماجرای فشار بین در و دیوار و بستری شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد عمر و ابوبکر چندین بار از حضرت علی تقاضا کردند تا واسطه شود و آنان بتوانند به حضور حضرت زهرا رفته و احوال پرسی کنند.سرانجام علی ضامن شد که آنان را نزد فاطمه ببرد حضرت علی نزد حضرت فاطمه آمد و تقاضای آنها را مطرح کرد ولی فاطمه به شدت این تقاضا را رد کرد. حضرت علی فرمود:من از طرف آنها ضامن شده ام که از تو اجازه بگیرم . وقتی حضرت زهرا این سخن را شنید با تواضع و احترام به ایشان فرمود :«إن کُنتَ قَد ضَمِنتَ لَهُما شَیئاْ فَالبَیتُ بَیتُک….لاَ اُخالِفُ عَلَیکَ بِشَیئِ؛ اگر از طرف آنها چیزی را ضامن شده ای ، خانه خانه تواست و من در هیچ چیز با رأی تومخالفت نمی کنم ». در روایت دیگری آمده است:ابوبکر و عمر کنار در خانه زهرا آمده و نشستند تا علی از حضرت زهرا اجازه بگیرد. حضرت علی به فاطمه گفت: ای بانوی آزاد!آنها برای عذر خواهی اجازه ورود می طلبند،چه می فرمایی؟ حضرت زهرا در پاسخ گفت:«البَیتُ بَیتُکَ وَالحُرَهُ زَوجَتُک ، اِفعَل ماتَشاءُ؛ خانه خانه تو است وبانوی آزاد ، همسرتواست . اختیاربا تو است ، هر چه خواستی انجام بده ». توجه حضرت زهرا در آن شرایط به خواسته شوهرش ، نشان از احترام فوق العاده و اهمیت دادن به شوهر است .


o ۳-سازگاری با توانایی شوهر
o زندگی مشترک فراز و فرودهایی دارد که نحوه رفتار زوجین درآن هنگام ، بیانگر شعور ، معرفت ، همدردی و همدلی و رشد شخصیت فرد است . زمانی پیش آمده بود که حضرت علی تواننایی مالی چندانی نداشت و در تنگدستی به سرمی برد . تحمل آن لحظه ها و همدردی بانوی خانه با شوهر و زبان به گلایه نگشادن برای شوهر از اهمیت خاصی برخوردار است. چند روزی بود که خانه حضرت زهرا غذایی نرسیده بود . با اینکه بچه های زهرا سخت در فشار گرسنگی قرار داشتند ، حضرت اندوخته غذایی خود را به آنها داده بود و خود گرسنه تر از آنها به سر می برد ، ولی ماجرارا به شوهرش نگفت . حضرت علی روزی از همسرش تقاضای غذا کرد ، فاطمه ماجرا را بیان کرد که در خانه چیزی برای خوردن وجود ندارد . حضرت علی فرمودند: پس چرا به من نگفتی تا به جستجویغذا بپردازم ؟ فاطمه در پاسخ گفت :« إنی لَاَستَحیِی مِن اِلهی اَن اُکَلَفَ نَفسَکَ مَا لَا تَقدِرُعَلَیه؛ من از خدایم شرم کردم که شما خود را بر چیزی که مقدور نیست ، به زحمت اندازی ». تحمل بانو در نداری های زندگی مشترک ، شوهر را به جنب و جوش وامی دارد و صمیمیت و محبت شوهر را به بانوی خانه می افزاید و از طرف دیگر ، شرم نداری را از رخ شوهر می زداید .


o ۴-خانه داری
o زن کدبانو و مدیر خانه است و این کار مسئولیت بسیار مهمی است که اگر به خوبی انجام شود ، کانونی گرم برای زندگی سعادتمندانه و آرامش بخش برای شوهر و فرزندان خواهد شد و بسیاری از مشکلات خانوادگی را حل خواهد کرد . خانه به عنوان کانون گرم خانواده ، نباید تبدیل به باشگاهی برای خودنمایی ، زورگویی، ریخت وپاش و خود خواهی گردد و موجب شود که زن ، شوهر یا بچه ها از خانه فراری گردند .
o حضرت زهرا به طور کامل به این مسئولیت مهم توجه داشت و با مهارت کامل به اداره خانه می پرداخت.
o حضرت علی در این باره میگوید:« فاطمه با اینکه از محبوبترین افراد در نزد رسول خدا بود ، آن قدر با مشک آب کشید و حمل کرد که اثر بند مشک در سینه اش نمایان شد و آن قدر خانه را جارو کرد که لباسهایش غبارآلود شد وآنقدر زیر دیگ آتش افروخت که رنگ لباسش تغییر کرد . زحمات طاقت فرسای او به جایی رسید که به او گفتم نزد پدرت برو و تقاضای کنیز کن ، تا در کارها تو را کمک کند . او نزد پدر رفت . چند نفر از جوانان را در محضر پدر دید ، چیزی نگفت و بازگشت . روز بعد صبح شخص رسول خدا به خانه ما آمد و به فاطمه فرمودند: دیروز نزد من آمدی ، چه حاجت داشتی ؟ فاطمه از روی شرم چیزی نگفت . ترسیدم پیامبر برخیزد و برود . عرض کردم : ای رسول خدا ! فاطمه آنقدر آسیاب را گردانده که دستهایش آبله نموده و آنقدر خانه را جارو کرده که لباسش غبار آلود شده و آنقدر آتش زیر دیگ گذارده که رنگ لباسش دگرگون شده است . به او گفتم : اگر نزد پدربروی و کنیزی را برای کمک تقاضا کنی ، به جا است . پیامبر فرمود : چیزی را به شما بیاموزم که بهتر از خدمتکار است . آنگاه (ذکر۳۳بار الحمدلله ، ۳۳بار سبحان الله و ۳۴بار الله اکبر ) را به ما آموخت . فاطمه سه بارفرمود : از خدا و رسولش خشنودشدم . »


o ۵-تعاون و همکاری
o تصور عده ای آن است که انجام کارهای خانه به عهده زن است و مرد مؤظف به انجام کارهای بیرون است ؛ وقتی مرد از بیرون به خانه آمد ، زن باید اسباب آرامش ، راحتی ، غذا و آسایش او را فراهم آورد و او به هیچ کاری دست نزند و فقط بیارامد ؛ در حالی که کمک شوهر درکارهای خانه ، افزون بر آن که اجر و پاداش فراوانی دارد ، موجب صمیمیت و نیز آرامش روانی همسرنیزخواهد بود . روزی پیامبر به خانه زهرا آمد و دید علی و فاطمه هر دو مشغول کار خانه و فراهم نمودن مقدمات پختن نان هستند . پیامبر از آنها پرسید : کدام یک خسته ترهستید؟ علی پاسخ داد : فاطمه رسول خدا به جای فاطمه نشست و کار او را انجام داد . در روایت دیگری از امام صادق آمده است : امیر مومنان علی هیزم و آب به خانه می آورد و خانه را جارو می کرد و فاطمه گندم و جو آسیاب میکرد و سپس خمیر نموده و نان می پخت . روزی رسول اکرم وارد خانه فاطمه شد و دید که علی و زهرا با هم عدس پاک می کنند . پیامبرعلیرا تشویق کرد و فرمود :« ما مِن رَجُلٍ یُعیِنُ اِمرَئَتَهُ فی بَیتها إلا کانَ لَهُ بِکُلِ شَعرَهٍ عَلَی بَدَنِهِ عِبادَهُ سَنَهٍ ، صِیامُ نِهارِها وَ قِیامُ لَيلِها ؛ هیچ مردی زنش را در کار خانه کمک نمیکند مگر آنکه خداوند به تعداد موهای بدن او عبادت یک سال ، که روزها روزه گرفته ،و شبها شب زنده داری کرده باشد ، ثواب به شوهر می دهد.»
o مهم تر از همکاری در کارهای خانه ، کمک زوجین به یکدیگر در اطاعت از خدا است . اینکه زن بتواند با نخواستن ها و توقعات بیجا ، زمینه های رشد و کمال معنوی شوهر را فراهم آورد ، به رشد خود کمک کرده است ؛ چنان که مرد وظیفه دارد خود و خانواده اش را با تربیت معنوی از آتش جهنم نگه دارد . مرد تنها مؤظف به کار و دادن نفقه زن و بچه نیست ، بلکه باید آنان را از انحراف فکری ورفتاری دور داشته و با تربیت دینی، به رشد معنویشان کمک کند . فاطمه در یاری علی و همکاری با او در رنجها و دشواری ها و غم ها به قدری کوشا بود که وقتی پیامبر از علی پرسید : زهرا را چگونه همسری یافتی ؟ علی بی درنگ در پاسخ گفت : « نِعمَ العُونُ عَلَی طَاعَةِ الله ؛ او را در راستای اطاعت خدا ، یاوری نیکویافتم ».


o ۶-حریم نگه داشتن از نامحرم
o قرآن به مردان و زنان سفارش می کند که در برخورد با نامحرم حریم نگه دارند و زمینه های ایجاد فساد را فراهم نسازند. زن در رفتار با مرد بیگانه ، نازک و با کرشمه و ناز حرف نزند تا کسی کهدلش بیمار است ، به طمع نیفتد.در آیاتی خطاب به مردان و زنان آمده است کهاز نگاه به نامحرم چشم بپوشانید.این نوع رفتارهم برای حال درونی مرد وهم برای زن بهتر است.در روایتی از امام علی آمده است که فرمودند:صِیَانَةُ المَرْأَةِ أنْعَمُ لِحَالِهَاوَأدْوَمُ لِجَمَالِهَا؛محفوظ بودن زن،برای سلامتی اش مفید تر است وزیبایی او را با دوام تر می کند‌»حضرت علی فرمود:روزی فرد نابینایی اجازه ورود گرفت در حال که حضرت بتول حاضر بود(به محض ورود نابینا)آن حضرت خود را پوشاندند وکناره گیری نمودند.در این موقع رسول خدا به ایشان فرمودند:‍«دخترم!چرا خود را از مرد نابینا پوشاندی با اینکه او شما را نمی بیند؟حضرت فاطمه در پاسخ پدرشان فرمودند:اگر چه او مرا نمی بیند،اما من او را می بینم، اما من او را می بینم. به علاوه اگر چه چشم او نمی بیند،اما بوی مرا که استشمام می کند. در این جا پیامبر اسلام فرمودند:شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی .»


o
•
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o کافه سلامت


o درمانهای خانگی برای مشکلات ناشی از گرما
o گرم شدن هوا،با مشکلات جسمی مربوط به این فصل همراه است . در این مطلب به چند روش خانگی و آسان برای درمان شایع ترین ناراحتی های این فصل اشاره خواهیم کرد .
o *آفتاب سوختگی ؛درمان با سرکه
o سرکه حاوی اسید استیک است که یکی از ترکیبات موجود در آسپرین می باشد .
o سرکه درد ناشی ازآفتاب سوختگی ،خارش و التهاب پوست را تسکین می دهد . کافی است چند دستمال کاغذی آغشته به سرکه سفید را روی قسمتهای سوخته قرار دهید و تا خشک شدن دستمال کاغذی صبر کنید . این کار را برحسب نیاز تکرار کنید .
o *عرق سوز؛ درمان با جوش شیرین
o به نظر می آید که جوش شیرین برای همه چیزمفید است . در وان آب چند قاشق غذا خوری جوش شیرین اضافه کنید و قسمت عرق سوز بدن را در آن خیس کنید. این محلول در حالی که قسمت عرق سوز بدن را درمان می کند ، خارش را نیز برطرف خواهد کرد. قرار دادن جوش شیرین یا آرد ذرت به طور مستقیم رویقسمت عرق سوز شده باعث جذب رطوبت و عرق خواهد شد. به گفته مادر بزرگ ها ، آرد ذرت نسبت به جوش شیرین ارجحیت دارد. هرچند ساعت آن را روی پوست تمیز و خشک شده بمالید.
o *تاول ؛ راه حل با آلوئه ورا
o تاول را با آب و صابون تمییز کنید. سپس ژل آلوئه ورا را روی تاول بمالید و با باند بپوشانید تا تاول بهبود پیدا کند. توجه داشته باشید که باید ژل طبیعی استفاده کنید نه صنعتی که حاوی الکل است. الکل صنعتی موجود در آن تأثیر خشک کننده دارد.
o *گزیدگی حشره؛ راه حل با روغن نعناع
o به جای خاراندن زخم، چند قطره روغن نعناع روی آن بچکانید. این روغن تأثیر خنک کننده دارد و با گردش خون به روند بهبود سرعت می بخشد. خمیر دندان حاوی روغن نعناع نیز مؤثر است.
o *خراش و بریدگی ؛راه حل با عسل
o جلوی خون ریزی را بگیرید و برای پیش گیری از عفونت ، زخم را تمییز نگه دارید. برای تمییز کردن زخم نیاز بهباند و پماد ضدعفونی کننده دارید. در صورت نداشتن پماد مذکور کمی عسل روی زخم بمالید. عسل خاصیت ضد باکتریایی دارد و روند بهبود را سرعت می بخشد. بعضی از پزشکان معتقدند که خاصیتعسل از پمادهای ضد باکتریایی هم بیشتر است.در صورت نداشتن باند زخم ، نگران نشوید زیرا با خشک شدنعسل به نوعی باند طبیعی روی زخم ایجاد می شود.
o *موهای خشک؛راه حل با آواکادو
o عواملی مانند نور خورشید و کلر موجود در آب ، در خشکی، زبری و شکننده شدن مو نقش دارد. آواکادو رطوبت و پروتیین مورد نیاز را برای تقویت مو فراهم می کند. یک آواکادوی رسیده و پوست شده را با یک قاشق مربا خوری جوانه گندم مخلوط کنید و موهای با شامپو شسته شده را با آن ماساژدهید. کلاه پلاستیکی روی موها بکشید و پس از ۳۰ دقیقه موها را خوب بشویید.


o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o در محضر ولایت


o اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل
o سال «اقتصاد مقاومتی،اقدام و عمل» که از سوی مقام معظم رهبری نامگذاری شده، نقشه راه روشن و آینده ساز برای عبور از مراحل رشد و توسعه و پیشرفت همراه با عدالت است .
o چند سال اخیر در عرصه گفتمان سازی ، پیشرفت های خوبی حاصل شده و حالا نوبت و اقدام و عمل است به ویژه برای کسانی که مسئولیت اجرایی را دارند.
o اقتصاد مقاومتی یک بحث کاملا استراتژیک است و در همه کشورهایی که دارای اهداف بلند مدت هستند و روحیه استقلال دربطن سیاست داخلی و خارجی آنها جاری است، در اشکال مختلف مطرح شده است . رهبر معظم انقلاب با پیش بینی راهبردهای دشمن در برابرانقلاب اسلامی ، از حدود هفت سالپیش شعارهای اقتصادی را به عنوان نام سال در دستور کار قرار دادند تا فضای عمومی کشور برای این شرایط ویژه فراهم شود .
o با شدت یافتن تحریم های یک جانبه وغیر انسانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف متوقف کردن برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران ، واژه جدید «اقتصاد مقاومتی » به ادبیات اقتصادی کشور اضافه وبه فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است .
o این واژه اولین بار در دیدار کارآفرینان با مقام معظم رهبری در شهریور سال ۱۳۸۹مطرح گردید . در همین دیدار ، رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی » را معنا و مفهومی از کار آفرینی معرفی و برای نیاز اساسی کشور به کار آفرینی نیز دو دلیل «فشار اقتصادی دشمنان » و«آمادگی کشوربرایی جهش » را معرفی نمودند .
o برای مفهوم اقتصاد مقاومتی در همین مدت زمان کم ، تعاریف متفاوتی ارائه شده که هر کدام از جنبه ای به این موضوع نگاه کرده اند . در این میان ، تعریف جامع و کامل از اقتصادمقاومتی را خود رهبر فرزانه انقلاب ارائه داده اند . ایشان در دیدار با دانشجویان فرمودند :
o « اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار ، در شرایط تحریم ، در شرایط دشمنی ها و خصومتهایشدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد .»
o چکیده و خلاصه مباحث فوق را رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال ۹۵ بیان فرمودند:
o « در مسئله اقتصاد آن چیزی که مهم است مسئله تولید داخلی ایجاد اشتغال و رفع بیکاری تحرک و رونق اقتصادی و مقابله بارکود است . اینها چیزهایی است که مردم آنها را حس می کنند و مطالبه می کنند….. علاج همه اینها در مجموعه اقتصاد مقاومتی گنجانده شده است شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی کار و تلاش انجام بگیرد . »


o
o
o
o
o برکرانه نهج البلاغه
o پرهیزاز امروز و فردا کردن
o هیچ گاه برای اصلاح و تهذیب نفس دیر نیست ، ولی تأخیر کردن دراین امر و به فردا انداختن آن هرگز جایز نیست . چگونه انسان کار امروزش را به فردا وانمی گذارد حال آنکه هیچ خبری از فرذای خود ندارد از سوی دیگر ویژگی های ناپسند تا زمانی که در نهاد انسانها ریشه نکرده اند ، آسان تر اصلاح می پذیرند همان گونه که اصلاح شدن در دوران جوانی آسان تر از زمان پیری است ، سخن عارف فرزانه ، امام خمینی (قدس سره) نیز در این باره شنیدنی است که می فرماید : تا جوانی دردست تو ست، در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب کوشش کن ، زیرا هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیک ترند موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود . قید و بندها و اقفال شیطانی ، اگر در جوانی غفلت از آنها شود ، هر روز که از عمر بگذرد ، ریشه دارتر و قوی ترشوند!
o درختی که اکنون گرفته است پای به نیروی شخصی برآید ز جای
o گرش هم چنان روزگاری هلی به گردونش از بیخ بر گلسلی
o حضرت علی علیه السلام بامهم شمردن تربیت و تهذیب نفس در دوره جوانی ، در پند نامه ای به فرزندش و همه جوانان می فرماید : انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شي قبلته فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتعل لبک.
o دل جوان همچون زمین نا کشته است، هر چه در آن افکنند ، بپذیرد پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت هوایی دیگر گیرد .


o
o
o
o
o
o
o
o
•
•
o شهدا
o امان از فراموشی لاله ها
o یادداشت سید مهدی شجاعی به مناسبت شهادت سید مرتضی آوینی
o شما که رفتید سران ما بر سر سفره فهد نشستند/ پس ازشما جانبازان، عتیقه شدند
o بسم الله الرحمن الرحیم
o أین معز الاولیاء؟ أین مذل الاعداء؟ أین الطالب بدم مقتول بکربلا؟
o شهیدان سلام
o سلام بر آن روز نورانی که زاده شدید ، سلام بر آن ایام نورانی که زیستید و سلام بر آن لحظات شیرین وصال که به معشوق پیوستید .
o آخرین میهمان شما و آخرین مسافر ما « مرتضی » بهانه ای شده است تا ما پر و بال سوختگان ، این سوی این سوی مرزماندگان ! بی ‍‍‍پروانگان!از پرواز جاماندگان و دردمندان و حسرت کشان و غبطه خوران،تا ما هجران کشیدگان و حرمان دیدگان ،در زیر چادر افسوس ،سر بر شانه هم گذاریم و دردهای پنهان خویش را مویه کنیم.
o دوست داشتم شما از آن سو بگویید نه این حقیر روسیاه از این سو.دوست داشتم شما از وعده های خدا بگوییداز«تجاره مربحه سیرها لهم ربهم»،از «جنات عدن»،از«فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر»،از «رضی الله عنهم ورضوعنه»،از ذلک فضل الله یوتیه من یشاء»، از«و لمن خاف مقام ربه جنتان»،از «متکيین علیها متقابلین»،از«بل احیاء عند ربهم یرزقون»، از«ارجعی الی ربک راضیه مرضیه»،از «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»،از«وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا،حتی اذا جائوها وفتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین» از«و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین». سخن گفتن از این سونیز نه برای آگاهی شماست که شما خود به عین الله بر این همه ناظر و حاضرید بل واگویه های دردمندانه جمعی است که از اصل شهادت خویش مانده است و میان او و معشوق خویش به قاعده یک جهان فاصله افتاده است.پس بشنوید از این سوی دیوار که پس از شما بر ما چه رفت.
o …شما که رفتید بسیاری از ارزش ها هم با شما رخت سفر بست وجز در کوچه پس کوچه های غربت، نشانی ازخویش باقی نگذاشت.
o اگر زمانی داشتن وزیاده داشتن،عیب بود،پس از شما نداشتن عیب شد،بی عرضگی تلقی شد و ناتوانی.
o مسابقه ای پدید آمد که هر که به هر دلیل از رفتن و دویدن باز ماند یا سرباز زذ،مهر باطل پیشانی اش را زینت داد.
o شما که رفتید خون میز در رگهایمان دوید و هر کدام جزئی از صندلی هایمان شدیم «الهیکم التکاثر» روشنترین آیه ای است که سلوک ما را به تفسیر نشست. شما که رفتید، ارتشاء در زیر سایه قانون نشست و ماشین کهنه «باج» روغن تازه خورد. شما که رفتید ارزش پول هم سقوط کرد و اقتصاد آنقدر سقوط کرد که درست در زیر بنای هستی ما قرار گرفت. ارزش پول اکنون آنقدر کم شده است که با آن فقط انواعی ملاهی و مناهی و فسق و فجور را می توان مرتکب شد البته با پول مکه هم می توان رفت، وارد دانشگاه هم میتوان شد، سربازی هم می توان نرفت ولی عمدتا کارهای بد با پول عملی تر است . با پول می توان عرق خورد ، عربده کشید و احترام دید.
o با پول می توان فرهنگ شاهنشاهی را زنده کرد با پول می توان مجالس طاغوتی را دوباره رونق بخشید.
o ارزش پول کم شده است با پول فوقش بتوان ازچنگال قانون گریخت، فوقش بتوان بر سبیل قانون نشست و نقاره زد. فوقش بتوان قانون نوشت اما از«شما» خبری نیست.
o با پول برج جنایت را هم می توان بالا برد به شرط آنکه اضافه تراکمش را پرداخته باشی.
o ارزش پول آنقدر کم شده است که با آن عمده آدم های کمتر از پول را می توان خرید،فقط به اتیکت های آشکار و نهان شان توجه باید کرد.
o اینها همه به خاطر این است که ارزش پول ما کم شده است و گرنه با دلار کارهای بیشتری می توان کرد، همه کار می توان کرد. ارزش پول ما فقط به اندازه معامله ضد ارزشها است با دلار ارزش هارامی توان معامله کرد. آری شما که رفتید ارزش ها پول سقوط کرد اما پارتی به اوج ارزش خود رسید. رابطه اعم از سببی و نسبی و محتسبی معنای همه چیز را تغییر داد و حتی جای ارتباط با خدا نشست.
o شما که رفتید سران ما بر سفره فهد نشستند مهمان دارالضیافه فهد شدند در فصل حج به طواف او پرداختند و او را همسنگ ایران، بالی برای اسلام شمردند.
o شما که رفتید،دست دادگان خدا،دل سپردگان به خدا، چشم و پا و جسم دادگان به خدا، جانبازان ودل باختکان به خدا و حد فاصلان میان خلق و خدا،علی رغم فریادهای مظلومانه ناخدا،تبعیدی دیار فراموشی شدند و مدالهای عزت شان که شرف قبیله و آبروی تبارمان بود، زیر چرخ های تجدد، سیاست بازی ،غرب گرایی، منفعت طلبی، نفس پرستی وخط بازی له شدند.
o بگذارید روشن تر بگویم که پس از شما جانبازان ، عتیقه شدندآثار باستانی که هر ازگاهی گردگیری و مرمتی می طلبند. کسی نگفت که اینها شاهرگ هستی ملت اند . کسی نگفت که قلب برای تپیدن است و چشم برای دیدن و این دونه برای در ویترین نهادن.
o کسی جز علمدار پیر جانبازان از اینان سخن نگفت و کلام به بغض نشسته او را هم کسی نشنید.
o به هر حال اکنون که سلاح سخن در نیام مصلحت زنگ زده است و از دوشکای فریاد،در سنگرهای همزیستی مسالمت آمیز به جای رخت آویز استفاده می شود. اکنون که سخن گفتن از حوض و فواره و چمن و گلدان مطلوب تر است از عشق و جبهه و جنگ و عرفان.
o اکنون که در معرض تهاجم دشمن ، خانه از پای بست رو به ویرانی است و بحث های اصلی ، رنگ و نقش و نگار ایوان.
o در این حال و روز باید «مرتضی مردی» به پرده کعبه شهادت بیاویزد و خون مقدسش را بر کویر عطشناک وجدان هامان بریزد تا یادمان بیاید که کجا بوده ایم و اکنون به کجا رسیده ایم. برای چه آمده بودیم اکنون چه میکنیم. شعارهایمان چه بود اعمالمان چیست.
o تا یادمان بیاید که «خلقتم للبقاء و لا للفناء»، تاهشدارمان دهد که «لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله ات تقولو ما لا تفعلون».
o صدق الله العلی العظیم و صدل و بلغ رسول النبی الامین و نحن علی ذلکم من الشاهدین و الشاکرین و الحمد لله رب العالمین.


o .
o
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
o درمحضر قرآن
o بعد ازنماز
o پیامبر فرمودند:هرکس آیة الکرسی را بعد از نماز بخواند هفت آسمان شکافته گردد و به هم نیایند تا خداوند متعال به سوی خواننده آیة الکرسی نظر افکند و فرشته ای را برانگیزد که از آن زمان تا فردای آن کارهای خوبش را بنویسد و کارهای بدش را محو کند.
o رسول اکرم(ص)فرمودند:یا علی برتو باد به خواندن آیة الکرسی بعد از هر نماز واجب. زیرا بغیر از پیغمبر و صدیق و شهید کسی به خواندن آن بعد از هر نماز محافظت نمی کند و هر کس بعد از هر نماز آیة الکرسی رابخواند به جز خداوند متعال کسیاو را قبض روح نمی کند و مانند کسی باشد که همراه پیامبران خدا جهاد کرده تا شهید شده است و فرمود: بعد از مرگ بلافاصله داخل بهشت می شود و به جز انسان صدیق و عابد کسی بر خواندن آیة الکرسی مواظبت نمی کند.
o در روایتی از امام باقر (ع) آمده است « هر کس آیة الکرسی را بعد ازهر ناز بخواند از فقر و بیچارگی در امان شود و رزق او وسعت یابد و خداوند به او از فضل خودش مال زیادی بخشد».
o رسول اکرم (ص) فرمودند:هر کس آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند نمازش قبول درگاه حق می گردد و درامان خدا باشد و خداوند او را از بلاها و گناهان نگه دارد.
o جهت نور چشم بعد ازهر نمازدست بر چشم بگذارد و آیة الکرسی بخواند و بگوید « اعذنور بصری بنورالله الذی لا یطفی».


o
o
o
o
o
o
o
o فرازی از کلام سید الساجدین
o نیایش امام سجاد برای دفع بلاها
o ۱-خدایا ستایش برای توست که سرنوشت مرا به نیکی رقم زدی و بلای خویش را از من بگردانی مبادا این تندرستی گذرایی که به من عنایت کرده ای تنها بهره ی من از رحمت تو باشد تا آنچه دوست می داشته ام مایع بدبختی ام شود و دیگری آنچه ناخوشایند من است به نیک بختی رسد.
o ۲-اگر این تندرستی که یک سر از آن بهره مندم و روز و شبم را با آن به سر می برم بلایی پیوسته و بالی پایدار به دنبال دارد پس آنچه را وا پس انداخته ای پیش افکن و آنچه را پیش افکنده ای را پس فرست.
o ۳-زیرا آنچه به نابودی انجامد بسیار نیست و آنچه سرانجامش جاودانگی است اندک نباشد و بر محمد و خاندانش درود فرست.
o دعای هجدهم ترجمه : محمد مهدی رضای


o
o
o
•
o
o
•
o
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
o خنده حلال
o آیت الله مجتهدی
o شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و می گفت : « خدایا ! همه کارهایت درست است فقط نمی فهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرارداده ای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بوته های کوچک ! » همین طور که داشت با خدا درد و دل می کرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینی اش خون آمد او به خودش آمد و گفت : « خدایا ! کارت درست است ، اگر یک هندوانه بالای درخت بود ، معلوم نبود چه بلایی سرم می آمد !»
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
o
•
•
•
o احکام پوشش
o سوال-آیا پوشاندن کف پا برای زنان درهنگام سجده کردن واجب است؟
o کف پا نیز مانند روی پا درنمازواجب نیست؛به شرطی که نامحرم حضور نداشته باشد، لذا اگرنامحرم او را می بیند واجب است کف و روی پا را بپوشانید.
o آیت الله مکارم:پوشاندن روی پا از نامحرم واجب است، چه در نماز یا غیر از نماز، هر چند پوشاندن روی پا از نامحرم بهتر است؛ البته در مواردی که پوشاندن روی پا باعث جلب توجه نامحرم یا منشأ فسادی می شود ، پوشاندن رویپا واجب است.
o توجه:
o پوشاندن روی پا در مقابل نامحرم با جوراب نازکی که پوست پا در آن نمایان است جایز نیست و در صورتی که به طور اتفاقی نامحرم در محل نماز حضور پیدا کند بر زن لازم است با گوشه چادر و مانند آن، پای خود را بپوشاند.
o آیت الله مکارم:پوشیدن جوراب نازک، در صورتی که باعث جلب توجه نامحرم و منشأ فسادی باشد جایز نیست.
o اینکه گفته می شود"یک تار مو چه اشکالی دارد؟"حرف عوامانه ایست
برخی می گویند حالا یک تار مو چه اشکالی دارد؟! باید پرسید پس مشکل شما چند تار مو است؟ به نظر شما حد کجاست؟ آنجا خط بکشیم بگوییم پایینترش مشکل دارد. مثل اینکه بگوییم چراغ قرمز رد کردنش ممنوع است، بعد کسی بگوید فقط سپرم رد شد یا فقط چرخم رد شد.آیا این پذیرفته است؟ این حرف عوامانه است چون وقتی برای چیزی حدی قرار می دهند، بیشتر از آن ایراد دارد. شک نیست که وقتی گناهان جنسی در اجتماع زیاد شود، خانواده که مهمترین ارکان جامعه است، متزلزل می شود. و وقتی خداوند حکیم حکمی را قرار میدهد حتما حکیمانه است و برای مصلحتی آن راقرار داده ا

 نظر دهید »

امام خمینی

12 خرداد 1395 توسط نجوای حوزه

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

مضرات اینترنت تاثیرآن برنوجوان

12 خرداد 1395 توسط نجوای حوزه

جدایی از والدین و خانواده

در جستجوی نوجوان به دنبال هویت خود، روابط و گروهها رابطه نزدیکی با انگیزه او برای جدایی از والدین دارد . آنها می خواهند مستقل باشند، و کارها را به سبک خود انجام دهند .این امرفرایندی هیجان انگیز است و فضای مجازی مکانی هیجان انگیزبرای ارضای نیازهای روحیه ای پیشگام و ماجراجو است، خاصه زمانی که والدین تقریبا هیچ چیزدرباره اینترنت نمی دانند. از سوی دیگر نوجوان کمی درباره فرایند جدایی / تفرد اضطراب دارد . چرا که به پدر،مادر و موطن متکی بودن مزایایی نیز دارد. جذابیت اینترنت شاید یکی از دلایلی که برای بسیاری نوجوانان بسیار فریبنده است آن است که این دوگانگی را ممکن می سازد.می خواهید افراد جدیدی را ملاقات کنید؟ کار های هیجان انگیز انجام داده و به اکتشاف جهان بپردازید؟و در عین حال در خانه باقی بمانید؟ در اینترنت می توانید هر دو را به صورت همزمان انجام دهید.می داند . گرچه « تغییر ناگهانی و اضطراب » تخلیه پرخاشگری نظریه قدیمی نوجوانی را دوره ممکن است این نظریه کمی ملودرام باشد، اما سالهای نوجوانی دوره دشوار و اضطراب آوری درزندگی است . انتظاراتی که از سوی خانواده، مدرسه و دوستان وجود دارد می تواند آشفته کننده به نوعی تخلیه کنید . . . به لطف گمنامی، و ورود و خروج آسان در فضای مجازی!

 نظر دهید »

حضرت آیت الله خامنه ای

08 خرداد 1395 توسط نجوای حوزه

غزلی زیباازحضرت آیت لله خامنه ای رهبرمعظم انقلاب اسلامی ایران دروصف امام زمان اروحناه له فداه
من اراشکی که می ریزد زچشم یار می ترسم
ازآن روزی که مولایم شودبیمارمی ترسم
همه ماند ییم درجهلی شبیه عهددقیانوس
من ازخوابیدن مهدی درون غارمی ترسم
رهاکن صحبت یعقوب وکوری وغم وفرزند

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

نجوای حوزه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • درمحضرولایت
  • مهدویت
  • شهدا
    • شماره 1
    • شماره 1
  • نهج البلاغه
  • شهادت امام جواد
  • شهادت امام محمد باقر
  • حادثه منا
  • عرفه
  • میلاد امام هادی
  • میلاد امام هادی
  • عیدغدیر
  • محرم
  • محرم نی ریز
  • خبرهای فرهنگی حوزه نی ریز
  • حوزه علمیه نی ریز
  • محرم 95

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس